دلنوشته

میروم تا آنجا ،،نشود،،،دیدن را ،،نتوان,گفتن را ،،،چرخ میزنم از ناچاری ،،،هرکجا چشم شود ،،،،گوش شود ،،،و دگر هیچ نباشد آنجا ،،بازهم نیست ،،،نبودو نخواهدبود ،،آنکه من منتظرش ماندم و چشم درراهم تا به کتارم ،،به نگاهم ،،بشود ،،،همدم من ،،،همراهم ،،دیگر آن روز نخواهد آمد ،،انتظارمن ودل بیهوده ست ،،خاطره شد ,قلم شد ،،،برگ یک دفترکاهی ،،،که من ،،یادگاری بنویسم ،،من ،،،تورا،،،،خاطر ،،،فراموش دلنوشته...ادامه مطلب

ملک خاتون ، مادربزرگم ،،چشمهایش شاعر دل بود❤بیسوادی های برگ دفتردل را نانوشته می سرود❤ناب ناب ،،،عاشقی های نگاهش را به بازی خیالش میکشاند❤یادش بخیرروزهای بچگی ،،شعرهای کودکی ،،،قصه های ناتمام زندگی دلنوشته...ادامه مطلب

زندگی بدون عشق،ارزش زیستن ندارد،عشق هیچ‌ تعریفی ندارد،،همان است که هستعشق آب حیات است وعاشق،،، روح آتش،،،،بی آلایش ونابجهان به رنگ دیگری ست وقتی آتش ،،،به آب ،عشق میورزد،❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤آجزجلا دلنوشته...ادامه مطلب

ازبرگ درخت چتری بسازم ،

چشمه ای جوشان،،،باصدای مهربانی ،،

سایبان چشم آفتاب ،،فصل ها راوصلی شوم،،

پله های نردبان زندگی ،،،

نیمکتی باشم برای عاشقی❤

کودکانه باعصای پیرمرد ،،،پروازکبوترهای باغ 

روبروی کوچه را آب باشی کنم ،،

ماهی برکه های عشق را 

آرزو دارم رنگی کنم ،،،

آرزوهایم شال رنگی برسرگذاشت ،،،

هرچه کردم ،،مهربانی بامن نداشت❤

 

 

 

دلنوشته...

باغبان میزبان رنگارنگی باغ زندگی ست،،

شاخه های نوجوانی رابردرختان کهنسالی 

پیوندمیزند،،

زیرلب داستان لیلی ومجنون ازبرمیکند،

دستهایش بوی مهربانی میدهد

باغبان بادخترش ،،عشق را مجنون میشود❤

حتم دارم بوسه برچادرگلداراو،،،

سرخی گلبرگ شقایق میشود❤

 

 

 

دلنوشته...

رفیقم،،خاطراتم ،،جان من جانان من،،❤

همسفرباروزگارم ،همدم وهمراه من،،❤

ریشه ام ،آرام جانم ،دلنویس دفترم ❤

آشنای روزهایم،ماه وسال بودنم،،❤

همنفس بالحظه هایم ،،گاه وبیگاه دلم ،❤

جانم رفیقم  ،،،،شعرناب زندگی ❤

عشق را معنای تو ،،بودن و ،دلبستگی ❤

برگهای دلنوشته ،، شوروشیدایی تو ❤

رفیقم ،،،آتشم،، ،شعله،،، زنجیری شود برپای تو❤

 

دلنوشته...

آفتاب عاشق،،معشوقش آسمان

یک بغل عطرشکوفه،آنطرفترپیچک یاس ❤

 امروزهم کنارپنجره منتظر خواهم نشست

خش خش جاروی رفتگر،رفتن همسایه صبح زود

بازی شیطنت های بچه های کوچه را،

دادوبیدادکهنه خریدار،

،،آوازدوره گردوتنبک شادمانی های او

بازهم منتظرخواهم نشست،

تابیایدروزهای دیرین من❤

دلنوشته...

بروم پای پیاده شهررادوره گردعاشق باشم 

کوچه های نوجوانی هایم رابگردم وگشتی بزنم

نرم نرمک بروم تا دبیرستانم بانگاهم بشوم عکاسش

عادتی دیرینه ست دوره گردی های تک وتنهای من ،

دوستان کهنه،انتظاردیدار،خنده های ازجان 

میشودیک برگ ازدفترمشق دل،،دلنوشته هایم

گردش دیروزم مانده دردل امروز،،چشمهایم درراه 

قلم دل انتظاریک برگ میکشدتافردا،،بنگاردعاشق 

دوره گردی هایم نقش عشق و مهر و خاطراتم باشد

منتظرمیمانم ❤❤

 

 

 

 

 

دلنوشته...

بیاییدباهم برویم تاروزگارنزدیک،،،

نه آنقدردوردور،،،همین گوشه کنار،،

دیدن هم درخیابان،خنده هامان ازروبرو

ماه پیش،،سریک میزشام،،شایدم یک چای تلخ 

خریدیک سبدگل ,هدیه ی جشن تولد

یک سفارش ازمادربزرگ ،،،دخترم،

تاختی برو،،تاختی بیا،،،،،،،،

چشمهایش منتظراست،،،

مانده ام درخانه❤

 

دلنوشته...

مجنون دلم ،،لیلی عاشق ❤

دلبری های من است و عاشقی های سرم ❤

عشق اگرامروزاست و فردای ما❤

عاشقی های دلم ❤

دیروزاست وامروزوهرروزمن ❤

عشق را همدل شدم،همسرشدم❤

عشق را مادرشدم،،،❤

عاشقانه بارفاقت ،،دلدادگی هاکرده ام ❤

روزامروز دلم ،،،،،دل واژه های عاشقی ست ❤

عاشقانه ،،،❤

عمروروزگارم عاشقی هاکرده ام❤

 

 

 

 

 

 

دلنوشته...